مدارج و رتبههای هر صنف را که نگاه کنید، در این سالهای رفته بر مملکتی که میتوانست سرمشقی باشد برای تمام کشورهای اطرافش، همه به نقاط ضعف تبدیل شدهاند. در آغاز طبیعی بود که ارتش نخستین قربانی باشد که شد. هنوز مستقر نشده، درجهداران یکشبه تبدیل به افسر شدند و نشانهایشان از روی بازو به روی دوش رفت و این روند نزولی بعد به روحانیون رسید و به همین منوال ادامه پیدا کرد و تمام رتبههای تحصیلی را درنوردید و پایاننامه نوشتن و مدرک دکترا و فوقدکترا گرفتن به آن اضافه شد و شاید آخرین صنفی که کارش به این جا کشید «خبرنگاری» بود.
مدتها است که در مورد خبرنگاران فاقد سواد اولیه برای این کار میشنویم اما روز به روز این موضوع ابعاد جالبتری به خود میگیرد. موضوع ساده است؛ هر جا پول بیحساب و کتاب باشد باید انتظار داشته باشیم که فساد هم باشد فساد مالی و فساد کاری.
همین چند وقت پیش در نشست خبری سریال خانگی «همگناه»، به مناسبت پایان فصل اول این سریال، به کارگردانی و تهیهکنندگی مصطفی کیانی، یکی از خبرنگاران سؤالی از قبل آمده شدهای را از روی گوشی همراهش میخواند: «… چرا تلاش شده در این سریال همه شخصیتها قصه داشته باشند… همان چیزهایی که خودتان هم اشاره کردید مثلا عشق مثلثی …» وقتی مصطفی کیانی از او میپرسد که «عشق مثلثی کدام است؟ عشق مثلثی سریال ما کجاست؟» به گوشیاش نگاهی میاندازد و میگوید: «نمیدانم!» و آن چنان بلند میخندد که حتی از زیر ماسکی که به دلیل کرونا پوشیده است هم دیده میشود و اینجا است که کیانی میگوید: «پس در واژهها، در استفاده از واژهها، سعی کنید کمی دقت بکنید چون به نظر من اینها واژههایی هستند که گرای منفی میدهند به دوستانی که هر روز ما را میزنند…» و با این جملات نشان میدهد جَنگ جُنگها شروع شده است.
وقتی جریانی مهم میشود و میتواند جلوی فروش فیلم یا سریالی را در شبکه نمایش خانگی بگیرد، طبیعی است که شروع کنند به باجخواهی. روزی نیست که دستاندرکار فیلم و سریالی یا جشنواره سینمایی خبری را درگوشی پخش نکند از این که به او گفتهاند اگر به ما پول ندهید به خاک سیاه مینشانیمتان اما اگر نکته در همین حد و اندازه بود، میشد رشوهگیریهای عادی، اما مساله چیزی فراتر از این است و به صورت نظاممند عمل میکنند یعنی نهادهای مختلف بودجه دارند برای رسانهها.
بابک جوادی (خبرنگار حوزهی سینما) با انتشار متنی درخور توجه در شبکههای اجتماعی نوشته است: «درخواست عاجل داریم همه پرداختیها اعم از پرداختیهای «هنر و تجربه» به رسانهها، پرداختیهای جشنواره ملی فجر به رسانهها، پرداختیهای جشنواره جهانی فجر به رسانهها، پرداختیهای سازمان سینمایی و یارانههای رسانهها، پرداختیهای اتحادیه تهیهکنندگان به رسانهها، پرداختیهای خانه سینما به رسانهها، پرداختیهای تهیهکنندگان به برخی ادمینها مشخص شود، افرادی که با داشتن رسانه درخواست نقش میکنند، افرادی که به واسطه همکاری با یک رسانه اصولگرا تهدید به توقیف میکنند، همه چیز منتشر شود و همه استقبال میکنیم.»
نکته مهم همین است که همه چیز انتشار نمییابد. درواقع هیچ چیزِ به درد بخور و کارآمدی منتشر نمیشود زیرا هر اطلاعی که ممکن باشد اگر «رسمی» منتشر شود مورد «سوءاستفاده» قرار بگیرد هرگز منتشر نخواهد شد. توجه داشته باشید که «سوءاستفاده» و «رسمی» داخل گیومه است یعنی این ادعای کسانی است که دستاندرکارند. پس مشکل چه میشود؟ مشکل را در عوض گردن کسانی میاندازند که اساسا مشکل نیستند. شبکه رانتخوار، در خبرها و سخنهای رسمی، حذف میشود و حتی میگویند در موردش حرف نزنید تا شاید موجب رنجش کسی شود. میگویند نگویید «پول کثیف» به جای آن از عبارت «سرمایه مشکوک» استفاده کنید و تازه همین را هم بسیاری تاب نمیآورند و میگویند اگر سرمایه مشکوک است باید به مدیران خبر داد زیرا آنها هستند که تصمیم میگیرند چه پولی وارد سینما بشود و چه پولی نشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از سوی دیگر نقش روابط عمومی سازمانهای هنری و سینمایی که بودجه برای برگزاری جشنواره و میزگرد و کنفرانس مطبوعاتی دارند هم باید مورد توجه قرار گیرد. وقتی سازمانی بودجهای دارد باید هزینه کند وگرنه سال آینده دیگر آن بودجه را نخواهد داشت و به همان میزانی که هزینه کرده است به آن پرداخت میشود و این اصل مهمی در بودجهبندی و نظام اداری بوروکراتیک است که در همان روزهای اول درسهای مربوط تخصیص بودجه در نهادهای دولتی این است که بودجه تخصیص داده شده باید مصرف شود و تقاضا برای سال بعد افزایش پیدا کند وگرنه روند کاهش در پیش خواهد گرفت. کدام مدیر دولتی است که به فکر کاهش بودجه خود باشد. دهها و گاه صدها سمینار و گردهمآیی بیثمر و بینتیجه حاصل همین سیاستهای کلان نادرست است. این البته نباید این شبهه را ایجاد کند که مشکل از دولتی بودن بخش مهمی از اقتصاد است، چرا که در بخش غیردولتی یا شبه دولتی هم اوضاع همین است شاید با چرخشهای کمتر، اما به هر حال نمیتواند جایی منطق زور و فساد باشد و سوءاستفاده نباشد.
این تازه نوک کوه یخی است که ما اجازه دیدن آن را داریم. قطعه اصلی پنهان است. از همان فردای قدرتگیری قدرت جدید، بولتنهای خبرگزاری محرمانه برای هر موسسه شکل میگیرد و تمام موسسات بولتن محرمانه منتشر میکنند و برای اعضای محرم خود در آن بولتنها میفرستادند. در آنها چه نوشته میشود و چه خوانده میشود دیدنی و شنیدنیتر است اما برای ما نامحرمان همین اطلاعات فاش شده خودش به تنهایی کفایت میکند و نیاز به زیادهخواهی نیست. زمانی «بولتنهای محرمانه» معنی داشت که حجم نامحرمانگیشان زیاد بود اکنون که درگیریها این قدر فاش شده است و اینچنین بیپروا به هم انتقاد میکنند دیگر معلوم است که پشتسر، آنجا که راحتتر میتوانند حرف بزنند چه خواهند گفت. روزی که بساط محرم و نامحرمی برچیده شود و همه مردم محرم شوند، آن زمان ناگفتههای بسیاری بیرون خواهد ریخت زمانی که به نظر نمیرسد دیگر چیزی به آن مانده باشد.